11 خط برتر NHL در این فصل - چه کسی تیم ها را به جلو می برد
با استراحت NHL، وقت آن است که به گذشته نگاه کنیم و ببینیم چه کسی روی یخ جادو میکند. برخی از تیم ها در حال حاضر عملاً جایگاه خود را در پلی آف تضمین کرده اند، در حالی که برخی دیگر هنوز برای فرصتی برای ادامه فصل می جنگند. ستاره های اصلی شامل بازیکنان هاکی روسی و کانادایی هستند، اما واقعا چه کسی بازی را می سازد؟ بیایید نگاهی به پربازده ترین جفت های این فصل بیندازیم. مهم: ما فقط آمار را با ترکیب برابر در نظر می گیریم، زیرا اکنون اکثر باشگاه ها یک مهاجم چهارم را در اکثریت آزاد می کنند که به طور کامل توازن قدرت را تغییر می دهد.
مقدار
تورنتو - مت نایس حلقه مفقوده حمله است
هر دو نفر موفق هاکی به یک بازیکن سوم نیاز دارند که نه تنها در کنار هم بازی کند، بلکه کارهای کثیف سخت را نیز انجام دهد. برای سالها، تورنتو یک مبارز در کنار آستون متیوز و میچ مارنر داشت که میتوانست در سختترین لحظات یک بازی نفوذ کند. پیش از این، این نقش توسط زک هیمن و مایکل بانتینگ پر شده بود، اما اکنون مت نیز در خط مقدم قرار گرفته است - یک پاور فوروارد بزرگ که توانسته کاملاً در خط اول قرار بگیرد. این آمریکایی با ریشه اسلواکی دارای ویژگی های بدنی چشمگیری است که او را در مبارزه روی دروازه حریف ضروری می کند.
او در نبردهای موقعیت پیروز می شود، دید دروازه بان را مسدود می کند و آماده است تا اولین نفری باشد که توپ را تمام می کند. همین امر باعث شد تا نیس در ایجاد موقعیت های گلزنی از منطقه خطر پیشتاز این تیم باشد. علاوه بر این، او نه تنها به عنوان یک اسب کار عمل می کند، بلکه یک ذهنیت بازی مانند را نشان می دهد. بر خلاف بسیاری از پاور فورواردها، Nys می داند که چگونه با مهاجمان برتر تعامل کند، فضا را برای آنها باز کند و لحظات خوبی برای شوت ایجاد کند. این تطبیق پذیری او را به بخش مهمی از استراتژی هجومی تورنتو تبدیل می کند.
با اضافه شدن Nys، کادر مربیگری Maple Leafs توانست فشار بیشتری را به خط اول وارد کند و نه تنها از نظر فنی قوی، بلکه از نظر بدنی نیز قدرتمند شود. اکنون بازی دفاعی برای حریفان سختتر شده است - متیوز و مارنر میتوانند آزادانهتر مانور دهند، زیرا میدانند که یک شریک قابل اعتماد پشت سر خود دارند و آماده هستند تا هر لحظه وارد مبارزه برای جک شوند. علاوه بر این، این طرح باعث تعادل بیشتر تیم می شود.
با Nys، تورنتو یک منبع تهاجمی اضافی دارد که می تواند مدافعان را تحت فشار قرار دهد و آنها را به منطقه هل دهد. مت نایس نه تنها جای خالی را به عنوان مرد سوم در خط نخبگان تورنتو پر کرده است، بلکه انرژی جدیدی به آن وارد کرده است. توانایی او در بازی جلوی دروازه، مبارزه برای توپ و یافتن فرصت های پایانی، تیم را قوی تر و متنوع تر می کند. اکنون این ترکیبی از نه تنها تکنیک و سرعت، بلکه همچنین قدرت بدنی است که می تواند به یک عامل تعیین کننده در مبارزه برای جام استنلی تبدیل شود.
جزایر - تسیپلاکوف، نلسون و پالمیری
ماکسیم تسیپلاکوف کم کم به بازیکنی مهم برای جزیره نشینان تبدیل می شود. علیرغم محرومیت اخیر، او خود را به عنوان یک بازیکن خوب در کنار براک نلسون و کایل پالمیری تثبیت کرده است. در حالی که تیم به دنبال ترکیبی عالی است، این سه نفر پربازده ترین هستند - 21 گل در هر فصل. پاتریک روی، سرمربی تیم، اغلب ترکیب را تغییر می دهد و اکثر ترکیب ها حتی به 10 گل هم نمی رسند. اما Tsyplakov با یافتن خود در این ارتباط، به یک پیوند مهم تبدیل شد. او جایگزین پیر انگوال شد که نتوانست خود را در سیستم تیم ثابت کند. بر خلاف سوئدی، ماکسیم به قدرت بدنی متکی است: او به طور فعال وارد مبارزه می شود، در تخته ها به چوب می چسبد و موقعیت هایی را در چین ایجاد می کند.
این سبک کاملاً مکمل شرکا است. نلسون مغز حمله است، پالمیری یک مهاجم سریع و تکنیکی است که در پایان دادن به او عالی است. Tsyplakov کار "کثیف" را برای آنها انجام می دهد: او مدافعان را به زیر می اندازد، برای توپ می جنگد و به خلق لحظات خطرناک کمک می کند. همه اینها برای جزیره نشینان خبر خوبی خواهد بود، اگر نه برای یک "اما": این پیوند ممکن است در اوایل ماه مارس از بین برود. قرارداد نلسون و پالمیری در حال اتمام است و باشگاه می تواند قبل از پایان مهلت مقرر آنها را مبادله کند. اگر مدیریت تصمیم بگیرد تیمی برای آینده بسازد، مبادله رهبران یک سناریوی بسیار محتمل است.
در حال حاضر، این سه نفر بهترین گزینه هجومی جزیره نشینان باقی مانده است. اگر از هم جدا نشوند به امتیاز گرفتن ادامه می دهند و برای پلی آف می جنگند. و اگر مبادله انجام شود، تسیپلاکوف باید با شرکای جدید سازگار شود. باشگاه کدام گزینه را انتخاب خواهد کرد؟ به زودی متوجه می شویم.
دوتایی روسی-کانادایی کلمب - قدرت، سرعت و کارایی
مثلث مهاجم کلمب شامل دیمیتری ورونکوف، شان موناهان و کریل مارچنکو در این فصل NHL فوق العاده بوده اند. عملکرد آنها خیره کننده است: در 230 دقیقه بازی آنها 22 گل به ثمر رساندند. وقتی به فرمت کامل بازی ترجمه شود، این معادل با 5,74 گل در هر بازی است. کمتر مهم این واقعیت است که این ترکیب عملاً اجازه اشتباه در دفاع را نمی دهد. در تمام مدت حضورشان در کنار هم، آنها فقط XNUMX گل به ثمر رسانده اند که از نظر تعادل بین حمله و دفاع، آنها را به بهترین مثلث هجومی تبدیل کرده است.
این پیشرفت تا حد زیادی به دلیل آمدن سرمربی دین اوسون است. او بر روی یک سبک پویا و پرسینگ از هاکی تمرکز کرد که کاملاً با فهرست جوان یونیفرم ها مناسب بود. دیمیتری ورونکوف به ویژه در سیستم خود خوب بازی کرد - یک نیروگاه واقعی که تهاجم و قدرت را به خط حمله آورد. شان موناهان، به نوبه خود، کاملاً با زوج ورونکوف-مارچنکو تثبیت شده بود. هم خطی های او از زمان مسابقات قهرمانی نوجوانان جهان یکدیگر را می شناختند و موناهان به سرعت با سبک آنها سازگار شد. جالب است که در رختکن حتی شروع کردند به صدا زدن او "سرگئی" - او به خوبی با تیم روسیه ادغام شده بود.
با این حال، طرفداران کلمب هنوز نباید از این شیمی خوشحال شوند. یک سری مصدومیت می تواند باعث شود این تیم برای مدت طولانی از میادین دور بماند. اما اگر آنها موفق به بازگشت با قدرت کامل شوند، تیم یک سلاح قدرتمند در مبارزه برای پلی آف خواهد داشت.
بوستون: نقش دیوید پاسترناک در جنایت بازسازی شده
بوستون در این فصل با یک مشکل بزرگ مواجه است: کمبود مراکز برتر. اگر سال گذشته تیم به نحوی موفق شد، اکنون شرایط حادتر شده است. الیاس لیندهولم، تقویت کننده تابستانی، انتظارات را برآورده نکرده است و سایر نامزدها در سطح بازیسازان نخبه نیستند. در نتیجه، کادر مربیگری مجبور میشود ترکیبهایی را آزمایش کند و بازیکنان کلیدی را در خطوط مختلف توزیع کند.
یکی از کسانی که مجبور به کار در شرایط کمبود پرسنل شد، دیوید پاسترناک بود. مهاجم چک با وجود غیبت یک مرکز برتر در نزدیکی، همچنان نتایج فوق العاده ای از خود نشان می دهد. او در حال حاضر 23 گل به ثمر رسانده است و سهم کلی او در بازی های تهاجمی بوستون به سختی قابل ارزیابی است. شرکای فعلی او، مورگان گیکی و پاول زاچا، به طور قابل توجهی در کلاس پایین تر هستند: آنها با هم امتیاز کمتری نسبت به پاسترناک به تنهایی کسب کرده اند (62 در مقابل 68).
تقسیم بندی توابع در این پیوند واضح است. پاسترناک اصلی ترین لینک تهاجمی است و Geekie با وجود نداشتن برجسته ترین آمار، از آن نهایت استفاده را می کند. نکته قابل توجه این است که 11 گل از 17 گل او با پاس های مهاجم چک به ثمر رسیده است. این امر وابستگی شرکا به پاسترناک را تأیید می کند، که به معنای واقعی کلمه از هیچ شانسی ایجاد می کند.
روزنامهنگاران در بوستون قبلاً شوخی میکنند که دیوید در سطح فعلی بازیاش میتواند با موفقیت حتی با «دسته جارو» تعامل کند. با این حال، در دراز مدت، این وضعیت خطراتی را به همراه دارد. اگر مدیریت به مشکل مرکز توجه نکند، اثربخشی پاسترناک ممکن است کاهش یابد و این تیم می تواند رقابت خود را در پلی آف از دست بدهد. بوستون به یک بازیساز قابل اعتماد نیاز دارد وگرنه ممکن است فصل زودتر از آنچه هواداران می خواهند تمام شود.
Anaheim - شرط بندی روی بازیکنان با تجربه
فصل NHL در حال شکل گیری است تا آزمون دیگری برای آناهیم داکس باشد. تیم در حال مبارزه است، حمله کند است، بازیکنان جوان آینده دار انتظارات را برآورده نمی کنند و سرمربی گرگ کرونین دوز زیادی از انتقادات را دریافت می کند. هواداران ناامید هستند، کارشناسان به آینده باشگاه شک دارند، اما در میان این هرج و مرج یک حلقه ثابت وجود دارد - کهنه سربازانی که همچنان تیم را به جلو می برند.
فرانک واترانو، رایان استروم و تروی تری به پناهگاهی امن برای آناهیم تبدیل شده اند. به عنوان مثال واترانو فصل گذشته 37 گل به ثمر رساند و نقش او در خط حمله اکنون بیشتر شده است. او تبدیل به نیروی ضربتی اصلی تیم شده است، در حالی که تری که زمانی در مسابقه تک تیرانداز می درخشید، بیشتر بر روی تعاملات تیمی متمرکز است. با بالا رفتن سن، این فقط به این نیست که سریع بازی کنید، بلکه باهوشتر بودن از حریفان است.
واترانو می گوید: "شما باید بازی را حس کنید، موقعیت های مناسب را انتخاب کنید و از فرصت های خود استفاده کنید." این تجربه است که به او کمک می کند تا کارایی خود را حفظ کند و استروم با پاس های دقیق و اقدامات شایسته در حمله، شرکای خود را کاملاً تکمیل می کند. تری، اگرچه اعداد قابل توجهی را ارائه نمی کند، اما به دلیل تکنیک و سرعت خود، همچنان دارایی ارزشمندی است.
بله، آناهیم در حال حاضر روزهای سختی را سپری می کند. تیم در حال بازسازی است، هواداران منتظر تغییر هستند و کرونین در تلاش است تا طرح های کاری را بیابد. با این حال، یک چیز بدون تغییر باقی می ماند - در حالی که جوانان هنوز در جستجوی خود هستند، این بازیکنان با تجربه هستند که به نتایج خود ادامه می دهند. شاید در اطراف آنها باشد که باشگاه اگر واقعاً می خواهد از بحران خارج شود باید آینده خود را بسازد.
پیتسبورگ: ثبات یا بازسازی
با رفتن جیک گوئنتزل، پیتسبورگ با کمبود وینگرهای با کیفیت برای تکمیل مراکز کلیدی خود سیدنی کراسبی و اوگنی مالکین مواجه است. این تیم چندین گزینه را امتحان کرده است، اما تا کنون باثبات ترین ترکیب مثلث کرازبی، برایان راست و ریکارد راکل باقی مانده است. با این حال، با وجود تجربه و کار گروهی آنها، این ترکیب ایده آل نیست و در حال حاضر سوالاتی را در بین تحلیلگران ایجاد کرده است. آزمایشات با آنتونی بوویلیه در خط اول نتایج مورد انتظار را به همراه نداشت - مهاجم نتوانست سطح لازم برای بازی با کاپیتان پنگوئن ها را نشان دهد.
سپس تلاشی برای انتقال مالکین به جناح خط اول انجام شد، اما این گزینه کوتاه مدت بود. در نهایت، کادر فنی تصمیم گرفت کرازبی را در ترکیب همیشگی خود با دو وینگر باتجربه تیم حفظ کند. شایان ذکر است که اثربخشی این سه گانه تردیدهایی را ایجاد می کند. آنها با 24 گل زده 27 گل به ثمر رساندند که این بهترین شاخص در بین تیم های برتر لیگ نیست.
این تعادل نشان می دهد که دو نفره کرازبی، راست و راکل همیشه با وظایف دفاعی کنار نمی آیند و همچنین گاهی اوقات در ایجاد موقعیت های گلزنی با مشکل مواجه می شوند. جنبه مهم دیگر آینده این بازیکنان در پیتسبورگ است. باشگاه به وضوح به سمت بازسازی حرکت می کند و نمی توان قراردادهای رست و راکل را بلندمدت و غیرقابل تغییر نامید. این امکان وجود دارد که تیم در تابستان امسال آنها را مبادله کند تا فضا را برای مهاجمان جوان یا سازندهتر باز کند.
این حرکت در چارچوب تغییرات جهانی که پیتسبورگ ممکن است در فصول آینده انتظار داشته باشد کاملاً منطقی است. به این ترتیب تیم با انتخاب سختی روبرو شد. از یک طرف، حفظ فهرست فعلی به پنگوئنها اجازه میدهد تا حداقل تا حدی ثبات و کار گروهی را حفظ کنند. از سوی دیگر، جوانسازی تیم و یافتن وینگرهای جدید میتواند فرصتی برای آیندهای موفقتر بدهد. این که مدیریت باشگاه چه مسیری را انتخاب خواهد کرد به فصل خارج از فصل مشخص خواهد شد.
آینده مونترال - کافیلد، سوزوکی و اسلافکوفسکی
یوراج اسلافکوفسکی، انتخاب شماره 2022 مونترال در پیش نویس ورودی NHL XNUMX، سختی زیادی برای تطبیق با بازی NHL داشته است. فصل اول او دشوار بود: مهاجم اسلواکی فاقد ثبات، اعتماد به نفس و درک ریتم هاکی آمریکای شمالی بود. با این حال، نیمه دوم فصل گذشته یک موفقیت واقعی برای او بود. اسلافکوفسکی به تدریج به جنگ قدرت سخت عادت کرد، شروع به نشان دادن بازی مطمئن در هر دو طرف زمین کرد و به همه یادآوری کرد که چه شوت قدرتمندی دارد.
اسلواکی در حال حاضر در خط اول مونترال به همراه دو ستاره اصلی باشگاه، کول کافیلد و نیک سوزوکی بازی می کند. این ترکیب مدت هاست که به نماد امید هواداران به آینده این تیم تبدیل شده است. سوزوکی با بهره هوشی برجسته هاکی خود مسئول ایجاد موقعیت، شروع حملات با پاس های هوشمند و کمک به تیم در دفاع است. کافیلد، علیرغم جثه کوچکش، با سبک بازی تهاجمی، سرعت و توانایی در یافتن موقعیت برای شوت زدن، آن را جبران می کند.
این سه نفر هستند که امروز باثبات ترین در فهرست کانادایی ها هستند. در حالی که خطوط پایین پر از بازیکنان پیری است که به آرامی فرم خود را از دست می دهند و پاتریک لین که تلاش می کرد خود را در خط دوم تثبیت کند نتایج متناقضی از خود نشان می دهد، ترکیب اول همچنان سلاح اصلی تهاجمی تیم است.
کافیلد، سوزوکی و اسلافکوفسکی علیرغم جوانی خود، در حال حاضر سطح بالایی از کار گروهی را نشان می دهند. آنها مکمل یکدیگر هستند و تعادلی بین سرعت، تکنیک و کشتی قدرت ایجاد می کنند. اگر این مشارکت در همین راستا به پیشرفت خود ادامه دهد، آنها می توانند پایه ای برای موفقیت آینده مونترال باشند.
نیوجرسی - جسپر برات، جک هیوز و اوندری پالات
سه گانه جسپر برات، جک هیوز و اوندری پالات یکی از جالب ترین ها در فهرست نیوجرسی است. چیزی که به ویژه چشمگیر است این است که حتی با عملکرد نه چندان بالا یکی از اعضای آن، چمبر، این جفت همچنان فوق العاده باقی می ماند. چک مدت هاست که به خاطر بازی قابل اعتمادش شناخته می شود، اما بهره وری او با تیم جدیدش کاهش یافته است. در حالی که هم تیمی هایش با اطمینان به سمت فصل های 100 امتیازی حرکت می کنند، خود او همچنان در تلاش برای غلبه بر مرز 30 امتیازی است. با این حال، تجربه و تطبیق پذیری او، او را به یک دارایی ارزشمند تبدیل کرده است.
نیروی محرکه اصلی این ترکیب همچنان برات و هیوز هستند. زمانی که جک برای اولین بار شروع به کار کرد، خیلی ها به سرعت او را یک شکست خورده خطاب کردند، اما او به سرعت به یک بازی ساز نخبه تبدیل شد. اکنون توانایی او برای یافتن شرکا و رهبری بازی، برات را قوی تر می کند. سوئدی نیز به نوبه خود می داند که چگونه ابتکار عمل را در دست بگیرد و حملات را تمام کند.
تعامل آنها به طور قابل توجهی بازی هجومی تیم را بهبود می بخشد. برات و هیوز موقعیت ایجاد می کنند، سرعت بالایی را حفظ می کنند و دفاع حریف را از هم می پاشند. پالات ثبات را برای خط به ارمغان می آورد و به طرز ماهرانه ای بدون پوک عمل می کند، که به شرکای او اجازه می دهد بیشتر روی حمله تمرکز کنند. اگر چک بتواند به گلزنی خود اضافه کند، این خط می تواند به یک نیروی هجومی واقعی برای شیاطین و یکی از خطرناک ترین های لیگ تبدیل شود.
شایان ذکر است که ویژگی کلیدی این ترکیب تعادل است. هیوز مسئول خلاقیت و خلق شانس، برات برای دویدن و اتمام فردی و پالات برای کار در سایه ها هستند. کمک های او به فشار، کنترل توپ و بازی دفاعی هوشمند به این خط اجازه می دهد تا نه تنها در حمله بلکه در هنگام بازی بدون پوک نیز قابل اعتماد باقی بماند. اگر کادر مربیان راهی برای به حداکثر رساندن پتانسیل پالات بیابند، نیوجرسی می تواند روی نتایج پایدار حتی در مسابقات با باشگاه های برتر حساب کند.
خلیج تامپا - جیک گوئنتزل، برایدن پوینت، نیکیتا کوچروف
انتقال جیک گوئنتزل به خلیج تامپا، انتظارات زیادی را در میان طرفداران و کارشناسان ایجاد کرده است. به نظر می رسید این تقویت باید به ایجاد دو خط حمله قدرتمند منجر می شد و نه یک خط حمله مانند فصل گذشته. با این حال، جان کوپر، سرمربی تیم، انتخاب متفاوتی انجام داد و گوئنتزل را با پوینت و کوچروف ترکیب کرد تا یک سه نفر در سطح بالا را تشکیل دهند.
این رویکرد کاملاً موجه است: پوینت و کوچروف مدت زیادی است که با هم بازی می کنند و گونزل می تواند طعم بیشتری را به حمله آنها اضافه کند. برخی از تحلیلگران پیشنهاد کردند که منطقی تر است که نقشی را در این خط معرفی کنیم، همانطور که تورنتو انجام می دهد. اما تامپا تصمیم دیگری گرفت - دو تک تیرانداز نخبه در یک ترکیب با یکدیگر تداخل نخواهند کرد، بلکه فقط اثربخشی آنها را افزایش می دهند.
جالب اینجاست که گاهی اوقات از گونزل در مرکز استفاده می شود. در اوایل فصل، او در بازیهای روبهآف بسیار کارآمد بود و تا 60 درصد از تلاشهایش را برد، اگرچه این رقم بعداً کاهش یافت. با این حال، او به سرعت با نقش جدید خود سازگار شد و به تامپا اجازه داد تا در نحوه ساخت حملات خود انعطاف بیشتری داشته باشد.
هواداران این تیم در حال حاضر شروع به فراموش کردن استامکوس کرده اند که پس از انتقال به نشویل هنوز سطح بازی معمول خود را نشان نداده است. از طرف دیگر گونزل به طور ارگانیک در سیستم کوپر قرار می گیرد و به موفقیت تیم کمک می کند. این آزمایش با ترکیب سه مهاجم مهاجم بسیار امیدوارکننده به نظر می رسد و می تواند کلید یک فصل موفق باشد.
رنجرز - سه گلزن پانارین، تروچک و لافرنیره
گروه سه گانه Panarin، Trocheck و Lafreniere علیرغم موج های انتقاد، یکی از پربازده ترین ها در NHL هستند. فصل گذشته این خط به تنها خطی در لیگ تبدیل شد که از مرز 50 گل گذشت. سپس مربیان یک راه حل تاکتیکی موفق پیدا کردند: لافرنیه که در رقابت برای موقعیت در جناح چپ با پانارین و کریدر مشکل داشت، به طور ارگانیک در طرح ادغام شد و نقاط قوت خود را آشکار کرد. امروزه ترکیبی از پانارین، تروچک و لافرنیر همچنان به عنوان نیروی اصلی تهاجمی رنجرز باقی مانده است.
هر بازیکن لمس منحصر به فرد خود را به ارمغان می آورد: Panarin خلاقیت و بازی خلاقانه را به ارمغان می آورد، Trocheck تطبیق پذیری و ثبات را در منطقه مرکزی به ارمغان می آورد، و Lafreniere لمس تیراندازی خود را به ترکیب می آورد. با این حال، با وجود موفقیت کلی، اثربخشی پیوند نسبت به ابتدای فصل به طور محسوسی کاهش یافته است. بیشتر گلها در بازیهای اول به ثمر رسید و پس از آن گلزنی با قدرت یکسان شروع به کاهش کرد. اکنون گل های پانارین به طور فزاینده ای روی پاور پلی می آیند که نشان دهنده کاهش بهره وری بازی 5 به 5 است.
دلایل متعددی برای این امر وجود دارد. اولاً ، حریفان شروع به تطبیق بهتر با سبک بازی این سه نفر کردند و ترکیبات امضای آنها را مسدود کردند. دوم، پویایی کلی تیم تغییر کرده است، با تکیه رنجرز بیشتر به بازی تیم های خاص، به این معنی که حتی خطوط برتر زمان کمتری را با قدرت یکسان صرف می کنند. با این حال، پتانسیل این سه نفر بسیار زیاد است.
پانارین به رهبری بازی ادامه می دهد، تروچک در دفاع و حمله پایدار است و لافرنیر در حال کسب تجربه و خطرناک تر شدن است. اگر آنها بتوانند تعادل خود را بازیابند و با همان راحتی که در اوایل فصل داشتند بازی کنند، رنجرز یک سلاح تهاجمی قدرتمند در مبارزه خود برای جام استنلی خواهد داشت. چالش اصلی حفظ ثبات در دراز مدت است. موفقیت کل تیم تا حد زیادی به این بستگی دارد که چگونه این سه نفر می توانند با شرایط متغیر سازگار شوند.
وینیپگ - سه نفری که جت ها را به سمت بالا می راند
وقتی صحبت از خطوط ثابت در NHL می شود، خط کایل کانر، مارک شیفل و گابریل ویلاردی به طور مداوم در بین بهترین ها قرار دارد. این سه نه تنها رکورد 703 دقیقه با قدرت را با هم بازی کردند، بلکه بخش مهمی از موفقیت وینیپگ در این فصل بودند. راز اصلی اثربخشی آنها تعادل نقش هاست. کانر همچنان یک گلزن دست کم گرفته شده است و مرتباً بیش از 30 گل در فصل به ثمر می رساند.
شیفله یک پاسور باهوش است که می تواند حتی در سخت ترین شرایط هم موقعیت ایجاد کند. و Vilardi که مسیرش به NHL به دلیل آسیب دیدگی پیچیده بود، به یک مهاجم همه کاره تبدیل شده است که نه تنها می تواند گلزنی کند بلکه می تواند در نبردهای فیزیکی نیز پیروز شود. جالب اینجاست که همین یک سال پیش این آزمایش چندان موفق به نظر نمی رسید. دونفره کانر - شیفله - ویلاردی نتایج برجسته ای به دست نیاوردند و آمار پیشرفته آنها چیزهای زیادی را باقی گذاشت.
با این حال در فصل جدید شیمی بین بازیکنان کاملا مشهود بود. تیم در حمله انعطاف پذیرتر شده است. کانر فضای بیشتری برای شوتزنی پیدا میکند، شیفله از ریسک کردن با پاسهای خود ترسی ندارد و ویلاردی از اندازه خود برای کنترل توپ استفاده میکند. آنها با هم یک نیروی تهاجمی قدرتمند ایجاد می کنند که هم قادر است دفاع حریف را کشیده و هم در فضاهای تنگ عمل کند.
ثبات این سه گانه نقش اساسی در پیشروی غیرمنتظره وینیپگ در کنفرانس غرب داشته است. در حالی که سایر تیم ها به دنبال ترکیب کامل هستند، جت ها قبلاً ترکیب خود را پیدا کرده اند. البته، فصل هنوز طولانی است و خیلی چیزها می توانند تغییر کنند، اما یک چیز مسلم است: اگر این ترکیب فرم خود را حفظ کند، وینیپگ در بین مدعیان برتر برای رده های بالای جدول باقی خواهد ماند. و این در حال حاضر یک پیشنهاد جدی برای موفقیت است.
بررسی