کوله ها را نکشید! پنج نتیجه از بازی روسیه و اسکاتلند

در غروب دهم، زمانی که اکتبر آب و هوا را قرض گرفت، و شاید حتی آن را از نوامبر دزدید، ده‌ها هزار هوادار که با لرزیدن سرد از میان چاله‌ها به ورزشگاه لوژنیکی می‌پریدند، از اقدام ناامیدانه خود پشیمان نشدند. تعداد بیشتری از تماشاگرانی که جلوی تلویزیون مانده بودند با حسادت سفید به آنها غبطه می خوردند و با صندلی نرم و پتوی شطرنجی و به موقع نخوردن ماشه غیبتشان در صحنه اصلی پایتخت را جبران می کردند. هشت کلمه آخر از کار ویکتور تسوی الهام گرفته شده است. با این حال، این در حال حاضر در مورد او نیست. و در مورد نتیجه گیری، بیشتر و بیشتر، ماهیت انسان دوستانه، با الهام از بازی روسیه و اسکاتلند (4:0). به هر حال، می توانید با استفاده از کد تبلیغاتی از طرف، روی این رویداد شرط بندی کنید BC Mostbet!

نتیجه I. شلوار لاغر بهتر از یک دامن خوب است   

جلسات تیم های ملی همیشه درگیری بین دنیاهای کاملاً یا حتی بسیار متفاوت است. علاوه بر این، زمانی که باید با تیم اسکاتلند تلاقی کنید، این امر به ویژه قابل توجه است. ساکنان آنجا دوست دارند با لباس های نامتعارف خود به دیدار شخصی بروند که توجه نکردن به آن دشوار است. از این نظر، تنها مکزیکی‌ها با پانچوهای رنگارنگ و سامبرروهای نفس‌گیرشان درخشان‌تر هستند.

اسکاتلندی ها شاید سه روز دیگر برای بازی مقدماتی یورو 2020 وارد مسکو شدند. در هر صورت، مدتهاست که مردان پوزه قرمز دامن پوش... ببخشید، با کیلت، که اصل را عوض نمی کند، با تف و کلاه های فوق العاده با انواع نشان ها و پرهای قرقاول، دور پایتخت روسیه می چرخیدند. ، ساکنان دائمی و مهمانان خود را مجبور می کند به این فکر کنند که آیا این یک سنت قدیمی در بین مخترعان و نوشیدنی های ویسکی است که لباس زیر نپوشند. در چنین افکاری، خدای ناکرده هیچ چیز آزاد نبود. فقط به خاطر بازدیدکنندگان از جزایر بریتانیا بود که هوا سرد و ناراحت کننده بود. می گویم این روزها هوا سرد است.

و مطمئناً در این شرایط، شلوار، حتی ناخوشایندترین شلوار، به هر کدام، حتی شیک ترین، یا حتی عروسی، صد امتیاز می داد. با این حال، این کمتر از همه به فوتبال مربوط می شود. بازی لگد زدن به توپ مدتها پیش و برای همیشه همه را مساوی کرد، ملتها و ملیتها را از شلوار، تونیک، پر و پوست برهنه کرد و آنها را به تجهیزات جهانی پوشاند. هیچ مزیت قابل توجهی برای هیچ یک از طرفین ایجاد نمی کند. در اینجا شما باید به میدان بروید و برتری خود را با استدلال های کاملاً متفاوت ثابت کنید. در این مورد، روس‌ها نشان دادند که حداقل چهار برابر قوی‌تر از یکی از قدیمی‌ترین تیم‌های اروپا هستند.

برای اینکه موضوع برخورد دنیاها را به خانه برسانم، می گویم که قوی ترین تصویر آن را قبل از مسابقه در نزدیکی هتل یونست که در چند صد متری استادیوم است دیدم. یک بنای تاریخی عالی روی پله های آنجا وجود دارد. سرایدار تیخون با بازی فراموش نشدنی یوری نیکولین در نسخه دوازده صندلی گایدایف. مرد اسکاتلندی که از آلوهای ابری و آغشته به الکل دور شده بود، با دقت به مجسمه خیره شد و سعی کرد بفهمد چرا چنین تصویری در آنجا وجود دارد.

چگونه او چنین بیگانه ای می تواند بفهمد که در مقابل او بازیگرانی از استعدادهای بزرگ ایلف، پتروف، گایدایی، نیکولین هستند که در متال به ما داده شده است؟ برای یک اسکاتلندی این دقیقاً به اندازه هیروگلیف های مصری واضح است. و حتی کمتر. آیا تفسیر عبارت روی پایه برای او آسان است؟ "Who cares for a mare"... نه، شما نمی توانید روسیه را با ذهن خود درک کنید. برای یک خارجی - دقیقا. چه کسی به کت شلوار نیاز دارد، هموطن عزیز اسکاتلندی.

نتیجه II. خوبه خیلی قشنگه

روس ها مردمی بسیار مهمان نواز هستند. به خصوص مردم ما، چرا همیشه سعی کنید خارجی ها را راضی کنید، حتی اگر واقعاً لیاقت چنین افتخاری را نداشته باشند. نه، واضح است که باید به مهمان احترام گذاشت، اما در حد اعتدال. بگذارید منظورم را توضیح دهم.

مثلا تیم اسکاتلند وارد شد. و چی؟ تمام اقدامات قبل از بازی، باید به آن اعتبار داده شود، فراوان و متنوع، در اطراف استادیوم لوژنیکی به یک شب فرهنگ اسکاتلندی تبدیل شده است. البته با تلاش داخلی. من واقعا نمی توانم رقص های گرد مو قهوه ای مشابهی را تصور کنم که به ورود تیم ملی روسیه در جایی اختصاص داده شده است. این حمایت برای ما، یعنی حریف میزبان خواهد بود. و شرکای خارجی، اگر ممکن است بگویم، این موضوع را به شدت رعایت کنند. آنها خود را تمجید می کنند و به آنچه متعلق به دیگران است توجه نمی کنند.

اگر کسی به مجموعه مطالب گویا درباره مسابقات فوتبال در روزنامه های اروپایی توجه کند، ممکن است مشخص شود که بازیکنان ما در یک قاب در گزارش قرار نخواهند گرفت. یا صرف نظر از نتیجه جلسه، تنها به عنوان پیش زمینه برای مخالفان عمل خواهند کرد.

واضح است که خارجی ها حکم ما نیستند. ما متفاوت، گسترده، خوش اخلاق هستیم. اما چرا پشتوانه مصنوعی برای دشمن ایجاد کنیم و میدان خود را به سکوی تجلی احساسات ملی تبدیل کنیم؟ البته در مورد دختران محلی صحبت نمی‌کنم، اتفاقاً در لباس‌های لباس نیز که تماشاگران را قبل از بازی با رقص‌های اسکاتلندی که مورد احترام بسیاری از شهروندان بود، به دلیل تاریکی، البته ایرلندی، سرگرم می‌کردند.

این بیشتر در مورد نوازندگان درام و کیسه‌زنان است که سرود اسکاتلند را درست قبل از سوت شروع اجرا می‌کنند. در مرکز زمین! هواداران مهمان سر و صدای بلند کردند و کل ورزشگاه لوژنیکی را غرق کردند.

اگر ارکستر بالالایکا سرود روسیه را با الهام اجرا می کرد، می فهمیدم. اما نه. اصلی، روشن، اما چرا؟ بدون شوونیسم، لطفا حساب کنید، فقط میل به این است که بفهمید چرا به دشمن کمک می کنیم... حتی در فوتبال. به طور دقیق تر، به خصوص در فوتبال. عزت نفس بیشتر هموطنان.

نتیجه III. وقتی خلوت است بیدار نشو

با این حال، تمام معرفی های قبلی تأثیری بر نتایج جلسه نداشت. میهمانان اما با یادآوری نتیجه دیدار اخیر با روس ها در گلاسکو، سعی کردند بازی را حفظ کنند و روی بازی تمرکز کنند. آنها در تمام مدت موفق شدند. مزیت، و قابل توجه، در سمت صاحبان چمن بود. با این حال، افتتاح حساب کارساز نبود.

تماشاگران کمی غمگین بودند و سعی می کردند به خود اعتراف نکنند که کمی به کسانی که حالا جلوی پرده گرم بودند حسادت می کردند. و چه کسی بعد از مسابقه فقط باید از صندلی به تختخواب حرکت کند و در آستانه جمعه کاری با خوشحالی خروپف کند و از ورزشگاه در کل مسکو که در صورت تمایل بخش قابل توجهی از اسکاتلند می تواند مناسب باشد. قبل از تعطیلات هنوز مشخص نبود که در عرض چند دقیقه شرایط به طور کلی تغییر خواهد کرد. خلق و خوی - حتی بیشتر.

واقعیت این است که در نیمه دوم مهمانان جسورانه تصمیم گرفتند که زمان خودنمایی آنها فرا رسیده است. آنها شروع به اقدامات معتدل اما همچنان تهاجمی کردند و از آن نهایت استفاده را بردند.

به هر حال، در اینجا یک نتیجه گیری مهم از ماهیت فوتبالی است. تیم ملی روسیه در قالب فعلی خود و در شرایط امروزی بسیار قادر به تنبیه دشمنی است که به او فرصت داده است.

تیم استانیسلاو چرچسف با دیدن مناطق آزاد باز، به نظر می رسید که همزمان سوئیچ های "سرعت" و "مهارت" را روشن کرده اند. خشکسالی گل‌های نیمه اول جای خود را به رگبار توپ‌ها به تور اسکاتلند در نیمه دوم داد. 4:0 خیلی خوبه نشان دهنده!

بله، و اگر کاملا صادق باشیم، طبیعی است. زمان آن فرا رسیده که به این واقعیت عادت کنیم که تیم روسیه تیمی با کلاس کافی است تا حریفان سطح اسکاتلند را به حاشیه براند. به معنای واقعی کلمه، آن را با یک جارو جارو کنید، مثلاً تیخون در «دوازده صندلی».

نتیجه IV. چکش روسی

ظالمانه ترین چیزی که اخیرا در مورد تیم ملی روسیه خوانده ام، حدس و گمان هایی در این زمینه است: "البته دزیوبا یک پیرمرد است، اما هنوز برای تیم مفید است." چی! هنوز مفیده...

قبلاً یک بار نوشتم و خوشحال خواهم شد که آن را تکرار کنم، به خصوص که دلیل این امر بتن آرمه است، آرتم ژیوبا یک بازیکن تیم ساز است. علاوه بر این، نماد و روح تیم ملی مدرن روسیه است. و او همچنین مؤثرترین ابزار او است. کدام؟ مثلاً یک چکش. چه کسی می داند چگونه یک یا دو میخ را به تابوت امیدهای دشمن بکوبد تا حداقل به تساوی برسد.

چند گل، اولین، البته، به خصوص مهم، یک نقطه عطف، که توسط Dzyuba در مسابقه گزارش به ثمر رسید - خوب. هم در شکل و هم در معنا. حیف که در یکی از اپیزودها از زاویه حاد به تیر دروازه برخورد کرد و نه به دروازه. یک گل زیبا می توانست اتفاق بیفتد. اگرچه، البته، به هر حال کاملاً خوب از آب درآمد. به هر حال، آرتم ژیوبا در حال حاضر 23 گل برای تیم ملی دارد. یک شاخص مناسب، در سطح استاد بزرگ.

اما بگذارید به طور کلیشه ای بگویم، فوتبال یک بازی جمعی است. حتی اگر تا آنجایی که دوست دارید Dziuba باشید، بدون حمایت شرکای خود یک آرزوی خوب ساده باقی خواهید ماند. در این بازی به خصوص در نیمه دوم تیم به مصاف کاپیتان رفت. الکساندر گولووین به ویژه قانع کننده بود.

حتی کمی گیج بودم که چه کسی را در این جلسه مفیدتر بدانم، ژیوبا یا او. بنا به دلایلی که در بالا ذکر شد، تصمیم گرفتم تاکید اصلی را روی کاپیتان بگذارم. اما گولوین می تواند با خیال راحت این ملاقات را به صندوق طلای شخصی خود نسبت دهد. او گل پایانی را هم به ثمر رساند که در هر صورت جای تقدیر دارد. نکته اصلی این است که او کمک های درخشانی کرد و با فعالیت خود به سادگی دفاع اسکاتلند را از هم پاشید. خوش تیپ، خلاصه

نتیجه V. کوتوله با افزایش مسئولیت

اما اکنون مهمترین لحظه فرا رسیده است. بله، با همه شاخص ها، تیم ملی روسیه حتی یک پا در یورو 2020 ندارد، اما بخش قابل توجهی از بدن خود را در آنجا فشرده کرده است. اما تنها زمانی می توانیم آرام شویم که فرصت تئوری برای رسیدن به تیم خود در یک مبارزه گروهی شدید باقی نماند.

تا 10 اکتبر، همه ما، حداقل آن بخش از ما که دوست داریم جلوتر باشیم و پوست یک ولورین صید نشده را به اشتراک بگذاریم، مشتاقانه منتظر ثبت زودهنگام بلیت برای قسمت پایانی تورنمنت سالگرد اروپا بودیم. برای این کار باید اسکاتلندی ها را شکست می دادیم که این اتفاق افتاد. اما به یک شرط و به روش خود پیچید و شادی پیروزی روسیه را حداقل برای تور قبرس به تاخیر انداخت. خوب می دانید، تیم ملی این کشور بیش از حد انتظار قزاق ها را شکست داد.

حالا بازی روس ها در دیدار 13 اکتبر از قبرس معنای خاصی پیدا کرده است.

حریف البته صعب العبور نیست. به طور سنتی، قبرس متعلق به بخش فوتبالی های فوتبال با قابلیت اطمینان افزایش یافته است. منظورم این است که این، البته، سن مارینو نیست، اما به خدا بلژیک هم نیست.

ولی! جهان ساکن نیست و مراکز قدرت در آن هر از گاهی حرکت می کنند. در زیستگاه کوتوله ها نیز. آیا قبرس می تواند سورپرایز داشته باشد؟ به یک معنا، اگر واقعاً بخواهد، می تواند. در هر صورت اگر گیر کند باید عرق کند. راستی، آخرین دیدار با این بچه ها را به خاطر دارید؟ روسیه برنده شد، اما حداقل.

با این وجود، منطقی است که با خوش بینی به آینده قبرس نگاه کنیم. این نقطه روی نقشه است که منطقاً تمام سوالات مرحله مقدماتی باید حذف شوند. ناگفته نماند که بهتر است بدون شیطنت انجام دهید. با این حال، تیم ملی روسیه امروز یک تیم بالغ و شایسته است. هیچ شور و شوق پیشگامی کاذبی در او قابل مشاهده نیست.

به چه کسی و قبرس - برزیل. اما نه روسیه.

بررسی